أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
کارهاي ذات اقدس الهی همهاش رحمت و برکت است. چيزي از خدا صادر نميشود مگر اينکه رحمت و برکت باشد و اگر چند روزي باران نيامده است آن هم آزمايش الهي است، آن هم رحمت است. اگر به ما دستور نماز استسقاء دادند معلوم ميشود که سرتاسر رحمت است، عالم با رحمت الهي اداره ميشود. سال گذشته اين دعاي نوراني صحيفه سجاديه درباره استسقاء خوانده شد. هر کدام از ما در همين سرزمين _ چه ايران چه غير ايران _ اگر بگوييم يا الله، ذات اقدس الهی عنايت خاص خودش را دارد. او مسلط بر آسمانها و زمين است. او ما را ميآزمايد ولي ما وظيفهمان عرض ادب و دعا است.
مطلب دوم آن است که ما نماز استمطار نداريم نماز استسقاء داريم. نماز باران نداريم نماز آب داريم. اين نماز استسقاء يعني سقي و آبياري کردن؛ هم براي نيامدن باران مستحب است هم اگر چشمهها و چاهها آبشان کم شد مستحب است. غرض اين است که ما بايد بدانيم که مسئله نماز استمطار نيست که مطر بيايد، نماز استسقاء است که آب مملکت فراوان بشود؛ هم باران بيايد هم چشمهها و چاهها جوشان بشود. صلات استسقاء است نه صلات استمطار؛ لذا اگر يک وقتي باران به اندازه کافي آمد، در منطقههايي باران کافي بود ولي آنچه که مشکل آنها را حل ميکند آب چاه و آب چشمه و مانند آن است، آنجا هم همين صلات استسقاء مطرح است.
مطلب سوم آن است که اين صلات استسقاء از مستحبات پربرکت است نظير نماز عيد قربان و عيد فطر و مانند آن دو رکعت است و يک شرايط خاصي دارد.
مسئله چهارم اين است که در اين نماز، جماعت شرط نيست. فرادي هم میشود خواند مثل نماز عيد فطر و عيد قربان؛ لذا شما بزرگان که اميد حوزه هستيد اين را فراموش نکنيد حالا لازم نيست مثل مرحوم آقا سيدمحمد تقي (رضوان الله عليه) پيدا بشود که نماز جماعتي را به عنوان استسقاء بخوانند. هر کدام از ما ميتوانيم در خانهمان هم نماز استسقاء داشته باشيم.
مسئله پنجم اين است که اگر کسي توفيقي پيدا کرد آن را به نحو کمال انجام دهد، دو روز را روزه بگيرد و روز سوم در حال روزه اين نماز را بخواند. خدا آن بردگي و بندگي ما را دوست دارد اگر کسي بگويد «أنا کذا و أنا کذا» و دنبال زرق و برقي که او را فريب داد برود، او گرفتار خودش میباشد. اگر انسان عجز داشته باشد؛ به عبوديت خود و ربوبيت ذات اقدس الهی اعتراف داشته باشد، محبوب خدا است. خداي سبحان بنده خاضع مطيع ميطلبد.
بنابراين اين نماز استسقاء مستحب است چه فرادي چه جماعت. اگر کسي توفيقي پيدا کرد روز سوم در حال روزه اين نماز را ميخواند _ البته بدون روزه هم مقبول است؛ روزه شرط صحت نيست شرط کمال است _ و براي جامعه بشريت دعا کند. يک وقت کسي در محضر پيغمبر بود عرض کرد خدايا من و پدر و مادرم را بيامرز. حضرت فرمود: «تَحَجَّرْتَ وَاسِعاً»[1] چرا تحجير کردي؟ تحجير اين است که انسان چون قدرت ندارد همه جای يک بيابان وسيع را آباد کند يک گوشه خاصش را سنگچين ميکند. چهار تا حجر و سنگ که گذاشت ميشود تحجير. اين جزء مختصات است اين حق التحجير است که اولويت ميآورد حالا ملکيت ميآورد يا نه مطلب ديگری است. اين حق التحجير اولويت میآورد حضرت به اين همراهش فرمود «تَحَجَّرْتَ وَاسِعاً»، چرا تحجير کردي؟ خدا خداي همه است اين مور بيابان هم احتياج دارد آن کلبها هم تشنه هستند نان ميخواهند منتظر شما هستند، اين خدا است و اين بندگي است. اين سگهايي که تشنه هستند چه کسي بايد به داد اينها برسد؟ اين سگ است کاري از او ساخته نيست اين فقط تشنه است. فلان حيوان که تشنه است فلان انسان که تشنه است. فلان علف که تشنه است فلان مور که تشنه است چه کسي بايد به داد اينها برسد؟ اگر انسان جهاني بنديشد رحمتانديش باشد، خدا سعه صدر را و صدر مشروح را دوست دارد همت بلند را دوست دارد انسان بگويد «اللهم اغفر لمن في مشارق الأرض و مغاربها من المؤمنين و المؤمنات».
غرض اين است که اين احتياج به نماز جماعت ندارد، احتياجي به افرادي نظير مرحوم آقا سيدمحمد تقي خوانساري ندارد. همه ما به درگاه او يک اميدي داريم ما به اميد زنده هستيم کسي که اهل رجاء و اميد باشد مشمول عنايت حق است حالا خواه از اوتاد باشد يا نباشد؛ البته اگر از اوتاد باشد که مشکل بسياري از قسمتهاي مملکت را حل ميکند ولي ما هستيم و سعه رحمت الهي؛ فرقي براي ذات اقدس الهی بين افراد کم و افراد زياد نيست.
غرض اين است که اين نماز استسقاء است نه نماز استمطار. حتي آن عزيزاني که آب چشمهشان آب چاهشان کم شد يا خشک شد آن را هم در نظر بگيرند و از ذات اقدس الهی جوشش چشمهها را و جوشش چاهها را هم مسئلت بکنند که نماز استسقاء در اين دعاها و مانند آن وارد شده نه نماز استمطار. از آن طرف هم مرحوم صاحب وسائل (رضوان الله تعالي عليه) در جلد هشتم وسائل اين احکام صلات استسقاء و روايات صلات استسقاء را بيان فرمود[2].
يک وقت است که قصوري داريم مشکلات فردي داريم آن هم يک طرف است که زمينه رحمت را سلب ميکند. يک وقت است که مشکل اجتماعي داريم وتحملش براي جامعه دشوار است. در باب هفتم آنجا اين روايت نوراني از وجود مبارک امام صادق(سلام الله عليه) است که فرمود: «إِذَا فَشَتْ أَرْبَعَةٌ ظَهَرَتْ أَرْبَعَةٌ» اگر چهار گناه رسمي شد چهار بلا و مصيبت هم نازل ميشود «إِذَا فَشَا الزِّنَا» فلان، تا میرسد به اينجا «وَ إِذَا جَارَ الْحَاكِمُ فِي الْقَضَاءِ أَمْسَكَ الْقَطْرُ»[3] اگر دستگاه قضا آلوده باشد زيرميزي باشد روميزي باشد اينها ميفهمند شهادت ميدهند تمام اين زمين، وجب به وجب اين خاک عالم و آگاه هستند، به چه چيزی شهادت ميدهند؟ مگر اين زمين شهادت نميدهد؟ اگر اين نفهمد که چه کسي بالايش نشسته و چه کسی حرف ميزند و چه کسي ميشنود؟ فردا چگونه شهادت ميدهد؟ هر شهادتي دو مرتبه دارد: مرتبه تحمل و مرتبه ادا. قيامت ظرف اداي شهادت است. اگر اين زمين نفهمد که همسايهها چه کساني هستند اين افراد را نشناسد چهطور شهادت ميدهد؟ اليوم اين زمين ميشناسد تحمل ميکند و غداً شهادت ميدهد. چون شهادت ميدهد، اين ميفهمد. حالا ما بيخبريم.
حضرت فرمود وقتي که دستگاه قضا آلوده شد، اين دستگاه هم در نظام جهان از ريزش باران امتناع ميکند. «وَ إِذَا جَارَ الْحَاكِمُ فِي الْقَضَاءِ أَمْسَكَ الْقَطْرُ مِنَ السَّمَاءِ» در جاهاي ديگر هم همينطور است.
غرض اين است که اينکه گفته اول توبه کنيد توبه استغفرا الله است رجوع الي الله است، اما در حق الناس توبه کردن با استغفرا الله حل نميشود. ما حقوق مردم را بايد به جايگاه اصلياش برگردانيم. غرض اين است که اين خطرها هم هست. انسان بگويد خدايا این خطرها هم است از ما هم برنميآيد. اين عجز را خدا با قدرت خودش جبران ميکند. بگويد خدايا ما به اينها معتقد هستيم به اين احکام نوراني که اهل بيت فرمودند معتقد هستيم باخبر هستيم که چه کسی زيرميزي داد و چه کسی زيرميزي گرفت، از دست ما برنميآيد؛ «و مننک الابتداء»[4] عرض ميکنيم خدايا مگر اين کارهاي خيري که تا حال در حق ما انجام دادی و ما را اداره کردي، مربوط به کار خير ما بود؟ مگر ما کار خير کرديم که بزرگي کردي؟ «مننک» يعني «مننک». ابتدا يعني ابتدا. خدايا «مننک ابتداء» يعني تمام بخشش تو مسبوق به سابقه نيست، نه اينکه چون ما کار خوب کرديم ، مگر ما کاري کرديم که شما به ما اجر ميدهي؟ آن بحثهاي قيامت که جزاء است يک حرف ديگر است، اما کل اين عالم تمام اين مارها و عقربها و افعيها را دارد اداره ميکند فرمود روزي آنها به عهده من است. اين همه مارهاي پرنيش را چه کسي روزي ميدهد؟ چه کسي آب و نانشان را فراهم ميکند؟ اين هم درّندههاي جنگل را چه کسي تأمين ميکند؟ اين است که در دعاها اين را داريم ميگوييم که خدايا ما طلبي نداريم «مننک ابتداء» نه اينکه چون ما نماز خوانديم تو اين کار را کردي. حالا که «مننک ابتداء » اگر دستگاه قضا دبشي است و اختلاسي است و روميزي است و زيرميزي است ما چه کنيم؟ مناجات يعني مناجات، درد دل يعني درد دل، حالا لازم نيست که انسان فرياد بکشد. بگويد خدايا ما اين هستيم ما اعتراف داريم ما عجز آورديم. ﴿ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ﴾[5] غير از قرآن و اهل بيت که وسيله هستند وسيله ما عجز ما است مگر تو نفرمودي ﴿ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ﴾، «ما لي وسيلة الا الضعف» ما فقر آورديم اين فقر وسيله ما است، ما به فقر و ضعف و بردگي و بندگي و بيچارگي خودمان توسل جستيم اين هم يک نوع توسل است.
اگر بگوييم فلان جا من مدرسه ساختم فلان جا مسجد ساختم که ميفرمايد اين را که ما به تو داديم، تو چکار کردي؟ اين است که انسان ميگويد خدايا من وسيله آوردم اولين وسيله من توحيد است و بعد اهل بيت است و ولايت است و نبوت است و امامت است. مرحله سوم وسيلهاي که مربوط به خود من است عجز و بردگي و بندگي است. من بنده تو هستم همين. دستم خالي است. «و مننک ابتداء» خدايا من باورم اين است تمام آنچه را که تو دادي ابتدايي است مسبوق به استحقاق ما نيست. اگر استحقاق باشد کمال باشد آن را هم که تو دادي. ما در کنار مائده و مأدبه تو داريم زندگي ميکنيم. بنابراين ما استحقاقي نداريم. تمام تو تفضل است و با فضل خودت داري اداره ميکني. اين است که اين دعاي نوراني باب هفت اين فرمايش را دارد. بعد ميگوييم خدايا ما با ديگري کاري نداريم گفت:
حشر غلامان علي با علي ٭٭٭ حشر محبان دگر با دگر[6]
ما کاري نداريم ما با بردگي خودمان آمديم. يقيناً اثر دارد. اين بدون ترديد اثر دارد.
غرض اين است که ما بايد بدانيم که آنچه در شريعت مستحب است نماز الاستسقاء است نه الاستمطار. آن آقاياني که چشمهشان چاهشان کمآب شد خشک شد آنها هم نماز استسقاء دارند. حالا بعضي از جاها هستند که باران مشکل آنها را حل نميکند. باران ممکن است که دو روز بيايد بعد رد بشود. يک چيزي که دائمي باشد مشکل شبانهروزي مسائل آنها را حل بکند چشمه است اگر قطع بشود آنها در زحمت هستند.
ما وظيفهمان دعا است. چرا باران کم شد آن مصلحت الهي است که با چه امتحان ميکند. خدا گاهي با فقر و اينها امتحان ميکند گاهي با ثروت امتحان ميکند مثل قارون. امتحان الهي فرق ميکند، گاهي با علم و مقام امتحان ميکند، اينها همهشان امتحان الهي است. نتيجه کار در قيامت روشن ميشود «إنَّ الْغِنَي وَ الْفَقْرِ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَي اللهِ»،[7] چه کسي توانا است چه کسي ناتوان است چه کسي سواره است چه کسي پياده است بعد معلوم میشود.
ما نميدانيم چون اسرار عالم که روشن نيست ما وظيفهمان بردگي و بندگي است. غرض اين است که انسان اطمينان داشته باشد اين دعا مستجاب است. يقين داشته باشد که خداي سبحان کشوري را که کشور حسين بن علي و فاطمه زهراست را رها نميکند، اين را يقين داشته باشيد، کشور برای فاطمه است کشور برای حسين بن علي است اين را خدا ذليل نميکند. با اين اطمينان صد درصد إنشاءالله اين دعاها را بخوانيد.
توفيق نماز که براي ما در اين سن دشوار است ولي حالا ما تبرکاً اين دعاي نوراني امام سجاد(سلام الله عليه) که دعاي همان استسقاء است بخوانيم. اين دعاي نوراني امام سجاد(سلام الله عليه) دعاي نوزدهم صحيفه سجاديه است. ما جمله جمله ميخوانيم شما هم قرائت بفرماييد.
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«اللَّهُمَّ اسْقِنَا الْغَيْثَ، وَ انْشُرْ عَلَيْنَا رَحْمَتَكَ بِغَيْثِكَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ الْمُنْسَاقِ لِنَبَاتِ أَرْضِكَ الْمُونِقِ فِي جَمِيعِ الْآفَاقِ.
وَ امْنُنْ عَلَى عِبَادِكَ بِإِينَاعِ الثَّمَرَةِ، وَ أَحْيِ بِلَادَكَ بِبُلُوغِ الزَّهَرَةِ، وَ أَشْهِدْ مَلَائِكَتَكَ الْكِرَامَ السَّفَرَةَ بِسَقْيٍ مِنْكَ نَافِعٍ، دَائِمٍ غُزْرُهُ، وَاسِعٍ دِرَرُهُ، وَابِلٍ سَرِيعٍ عَاجِلٍ.
تُحْيِي بِهِ مَا قَدْ مَاتَ، وَ تَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَاتَ وَ تُخْرِجُ بِهِ مَا هُوَ آتٍ، وَ تُوَسِّعُ بِهِ فِي الْأَقْوَاتِ، سَحَاباً مُتَرَاكِماً هَنِيئاً مَرِيئاً طَبَقاً مُجَلْجَلًا، غَيْرَ مُلِثٍّ وَدْقُهُ، وَ لَا خُلَّبٍ بَرْقُهُ.
اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَيْثاً مُغِيثاً مَرِيعاً مُمْرِعاً عَرِيضاً وَاسِعاً غَزِيراً، تَرُدُّ بِهِ النَّهِيضَ، وَ تَجْبُرُ بِهِ الْمَهِيضَ.
اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْياً تُسِيلُ مِنْهُ الظِّرَابَ، وَ تَمْلَأُ مِنْهُ الْجِبَابَ، وَ تُفَجِّرُ بِهِ الْأَنْهَارَ، وَ تُنْبِتُ بِهِ الْأَشْجَارَ، وَ تُرْخِصُ بِهِ الْأَسْعَارَ فِي جَمِيعِ الْأَمْصَارِ، وَ تَنْعَشُ بِهِ الْبَهَائِمَ وَ الْخَلْقَ، وَ تُكْمِلُ لَنَا بِهِ طَيِّبَاتِ الرِّزْقِ، و تُنْبِتُ لَنَا بِهِ الزَّرْعَ وَ تُدِرُّ بِهِ الضَّرْعَ وَ تَزِيدُنَا بِهِ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِنَا.
اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ ظِلَّهُ عَلَيْنَا سَمُوماً، وَ لَا تَجْعَلْ بَرْدَهُ عَلَيْنَا حُسُوماً، وَ لَا تَجْعَلْ صَوْبَهُ عَلَيْنَا رُجُوماً، وَ لَا تَجْعَلْ مَاءَهُ عَلَيْنَا أُجَاجاً.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارْزُقْنَا مِنْ بَرَكَاتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ».
شما بزرگان إنشاءالله مستجاب الدعوه هستيد به برکت صلوات بر پيامبر و آل پيغمبر از ذات اقدس الهی مسئلت کنيد جوامع اسلامي عموماً ايران اسلامي خصوصاً، حوزهها و مراکز مذهبي بالأخص، مشمول عنايت اهل بيت باشند مشمول عنايت ذات اقدس الهی باشند. اين کشور از مشکلات سماوي و ارضي مصون بماند، از خطر دشمنان داخلي و خارجي مصون بماند، از خطر استکبار جهاني مصون بماند. خطر استکبار و اسرائيل به خود آنها برگردد. اين کشور منتظر ظهور آن کسي است که جهان منتظر او است. اميدوار هستيم به برکت علي و اولاد علي به برکت پيامبر و اولاد پيغمبر و به برکت حجت ابن الحجج البالغه اين نظام تا ظهور صاحب اصلياش به دست شما بزرگواران و آقايان و مؤمنين و خانوادههاي معزز و معظم شهدا مصون بماند به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
«و الحمد لله رب العالمين»
[1]. ر.ک: المجازات النبوية، ص359.
[2] . وسائل الشيعة، ج8، ص5.
[3] . وسائل الشيعة، ج8، ص13.
[4]. ر.ک: الصحيفة السجادية، دعای45.«مِنَّتُكَ ابْتِدَاء»
[5] . مائده، آيه 35.
[6]. شعر از سلطان حسين ميرزا گورکاني.
[7]. نهج البلاغة، حکمت452.
مرکز نشر اسراء ، ناشر اختصاصی آثار آیت الله جوادی آملی، در سال 1372 شمسی آغاز به کار نمود؛ تولید آثار مکتوب با کیفیت مطلوب و استاندارد، عرضه سریع، به موقع، با قیمت مناسب و پیشتیانی محصولات ، بستر سازی دسترسی آسان، سریع و کم هزینه مخاطبان داخل و خارج کشور به محصولات، حضور در نمایشگاه های بین المللی داخلی و خارجی از وظایف و ماموریت این مرکز می باشد.