پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی به مناسبت آغاز بیستمین کنفرانس سالانه کنگره مسلمانان آمریکا که با عنوان «زینب کبری میراث شجاعت، شفقت و مقاومت» که 8 تا 10 نوامبر در شهر هیوستن ایالت تگزاس آمریکا در حال برگزاری است، پیامی به صورت تصویری صادر کردند.
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله رب العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين و الأئمة الهداة المهديين و فاطمة الزهراء بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّء الي الله».
مقدم شما بزرگواران، برادران و خواهران ايماني را گرامي ميداريم و از ذات اقدس اله مسئلت ميکنيم آنچه خير و صلاح و فلاح جهان اسلام است، خداي سبحان مقرر بفرمايد و آنچه مورد عنايت الهي است، نسبت به شما بزرگواران مرحمت بفرمايد!
شما که سعي بليغتان در گرامي داشت اهل بيت(عليهم الصلاة و عليهم السلام) است و سالروز عقليه عرب و عجم، عقليه مسلمانها و عقليه بنيهاشم(سلام الله عليها) را گرامي ميداريد، اميدواريم اين عرض ادب شما به پيشگاه اهل بيت (عليهم السلام) ذخيره دنيا و آخرت شما باشد!
زينب کبري، نمونه و نموداري از انسانيت است. نکته اول آن است که حقيقت زن و مرد تقريباً مساوي هم است، زيرا روح نه مذکر است و نه مؤنث. در بين حکماي اسلام ابن سينا تصريح ميکند که روح، ذکورت و انوثت ندارد. مرد و زن بودن مربوط به بدن است که بدن يا اين چنين ساخته شد يا آن چنان؛ ولي روح از آن نظر که مجرد است، منزه از اجزاء و خصوصيتهاي بدني است. البته بدن چون متفاوت است، تکاليف و وظايف زن و مرد هم تا حدودي في الجمله _نه في الجمله_ فرق دارد؛ ولي معارف اصلي، اعتقادات اصلي و احکام و حکَم اصلي، مشترک بين زن و مرد است و در بعضي از مسائلي که مربوط به بدن است از هم جدايند.
بنابراين حقيقت زن و حقيقت مرد که روح مجرد است فرق نميکند. حتي بر مبناي حکمت متعاليه که روح، جسمانية الحدوث و روحانية البقاء است، جسماني بودن روح به اين است که صورت انساني، اول جسماني است و روي ماده تکيه ميکند و رفته رفته از ماده پرواز ميکند. ماده، سکوي پرواز روح است که به وسيله حرکت جوهري به مقامات عاليه ميرسد. اين طور نيست که چون جسمانية الحدوث است، همين جسم با خصويتهاي مادياش و ذکورت و انوثتش سهم تعيينکننده داشته باشد، فقط سهم ابزاري دارد. بنابراين طبق مبناي حکمت مشاء، جناب بوعلي تصريح ميکند که روح نه مذکر است نه مؤنث و شاگردش بهمنيار هم تصريح ميکند که روح نه مذکر است نه مؤنث و زن و مرد در خطوط کلي يکساناند، البته به سبب اختلاف بدن، برنامهها و وظايف جداگانهاي دارند.
مطلب ديگر آن است که بر اساس حکمت متعاليه که روح، جسمانية الحدوث و روحانية البقاء است، معنايش اين نيست که همين جسم با خصوصيتهاي جسمي، روح ميشود، بلکه انسان، مرکّب از ماده و صورت است اولاً و ماده، ماده است و صورت، قابل پرواز است ثانياً. صورتي که روي ماده است، از ماده ميجهد خروج دارد عروج دارد پرواز دارد با حرکت جوهري، ميشود مجرد. صورت، سکوي پرواز آن ماده است نه اينکه ماده، مجرد بشود با سير؛ ماده همچنان ماده است و اين که سکوي پروازش ماده است، از ماده رها ميشود، بنابراين وقتي به تجرد روحي رسيد، ديگر سخن از ذکورت و انوثت نيست. البته بر اساس بدن و خصيصه بدني که هست، برخي از وظايف، مختص زن است و برخي از وظايف، مختص مرد.
مطلب بعدي آن است که قرآن کريم زن و مرد را از نظر انساني، نمونه يکديگر ميداند و به يکديگر ارجاع ميدهد. وقتي ميخواهد نمونه مردم خوب را _نه نمونه مردان خوب، نمونه مردم خوب را_ ذکر بکند، حضرت مريم را نام ميبرد يا همسر فرعون را نام ميبرد؛ ميفرمايد نمونه مردم خوب مريم است نمونه مردم خوب آسيه است. ما يک عنوان «مردم» داريم يک عنوان «مردان»؛ مردان در مقابل زنان اند؛ اما مراد از مردم، جامعه انساني است يعنی اعم از زن و مرد است. وقتي گفتند مردم در انتخابات شرکت کردند مردم رأي دادند، اعم از زن و مرد است. يک وقت ميگويند مردان، اين در برابر زنان است؛ ولي تعبير قرآن در اينجا مردان نيست، مردم است. فرمود نمونه مردم خوب، مريم است و همچنين درباره آسيه، همسر فرعون: ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ﴾؛[1] نمونه مردم خوب، همسر فرعون است، چه اينکه به عنوان نمونه مردم بد، نام دو زن را ميبرد. [2]
غرض اين است که قرآن کريم هم مرد را نمونه مرد و زن خوب ميداند و هم زن را. بنابراين حقيقت زن با حقيقت مرد در بسياري از امور يکسان هستند ولي به لحاظ خصوصيتهاي بدني، برخي از احکام بين زن و مرد مختلف است.
مطلب ديگر آن است که اگر عقليه بنيهاشم زينب کبري(سلام الله عليها) مورد تکريم ويژه امام زمانش وجود مبارک سجاد (سلام الله عليه) است، براي آن است که حضرتش حقيقت انسانيت را خوب يافت و بر اساس آن حقيقت انسانيت عمل کرده است. وقتي زين العابدين به زينب کبري(سلام الله عليهما) فرمود: «أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة»[3] يعني تو در مکتب بشري درس نخواندهاي و عالم شده به علم اله هستي. چون اينچنين است لذا ميتواند آن سخن را بگويد که ديرياب است و کمتر گفته شد و کمتر قابل دسترسي است.
انسان در حال مرگ دو قسم است: يا انسان وارسته است يا انسان تبهکار. اگر انسان وارسته بود، ﴿الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبينَ﴾؛[4] کساني که هنگام مرگ طيب و طاهرند و هنگام زندگي قبل از مرگ، طيب و طاهر بودند و هماکنون دارند رحلت ميکنند، فرشتگان رحمت ميآيند سلام عرض ميکنند به آنها ميگويند سلام خدا بر شما، سلام ما هم بر شما و کساني که تبهکارند و وضع بدي دارند، در هنگام مرگ، فرشتگان وارد ميشوند، سيلي به سر و صورت آنها ميزنند: ﴿يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبَارَهُمْ﴾؛[5] پشت آنها را ميزنند صورت آنها را سيلي ميزنند؛ فشار جان دادن همين است.
در هنگام مرگ، خصوصيتهاي انسان زشت جلوه ميکند خصوصيتهاي انسان خوب هم ظهور دارد. اين حقيقتي است که در قرآن کريم آمده است؛ اين حقيقت را مردان الهي و زنان الهي به خوبي درک کردند و يافتند، بلکه خودشان هم با آن حقيقت همراهاند.
وقتي که در جلسه کوفه، ابن زياد گفت: «كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ؟»، زينب کبري(سلام الله عليها) فرمود: «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا»؛[6] گفت کاري که خدا با شما کرد چگونه يافتي، فرمود خيلي جميل و زيبا بود.
سرّش آن است که او ملکوت شهادت را ميبيند که شهادت، آب زندگاني است و هرگز انساني که شهيد شد نميميرد و براي هميشه زنده است. گرچه هيچ انساني از بين نميرود و هميشه زنده است؛ ولي به هر تقدير حيات خاصهاي که بهره شهداست بهره ديگران نيست. در آنجا زينب کبري فرمود ما که در اين سفر جز خوبي چيزي نديديم: «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا». آن مسئله شهادت را و مسئله باطن انسان را که در هنگام مرگ ظهور ميکند، زينب کبري ميبيند که فرشتگان ميآيند سلام عرض ميکنند.
اين چشم ملکوتي ای که دارد هم شهادت و حقيقت شهادت را ميبيند و هم اسارت و حقيقت اسارت را ميبيند، لذا در همه حال، جلال و شکوه ذات اقدس اله را يادآور ميشود که به ما خيلي خوش گذشت: «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا»؛ ما خواستيم به لقاء الهي بار يابيم و موفق شديم. اين کار، جهان را بيدار ميکند.
مسئله حجاب، زينت و جمال و جلال زن است که همه بايد _إنشاءالله_ اين اصل را رعايت کنند. براي اينکه حرمت زن محفوظ باشد و عظمت و جلال و شکوه زن محفوظ باشد، ذات اقدس اله، مسئله حجاب را مقرر کرده است.
اميدواريم همه شما به برکت قرآن و عترت از فيض و فوز ولايت اهل بيت(عليهم الصلاة و عليهم السلام) بهرهمند بشويد و گذشتگان شما مورد عنايت پروردگار باشند و جوانهاي شما در سايه لطف ولياش، از بهترين نعمتها برخوردار باشند و جهان اسلام رو به ترقي باشد و خطر بيگانگان به خود آنها برگردد!
«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
[1]. سوره تحريم، آيه11.
[2]. سوره تحريم، آيه10.
[3]. بحار الأنوار، ج45، ص164.
[4]. سوره نحل، آيه32.
[5]. سوره انفال، آيه50؛ سوره محمّد، آيه27.
[6]. اللهوف، ص160.