پیام به هشتمین همایش ملی ریحانة النبی

22 12 2024 5203525 شناسه:

هشتمین همایش ملی ریحانه النبی  همزمان با ولادت با سعادت حضرت زهرا سلام الله علیها در تهران برگزار گردید.

دانلود فایل تصویری

 

 

 هشتمین همایش ملی ریحانه النبی  همزمان با ولادت با سعادت حضرت زهرا سلام الله علیها در تهران با پیام آیت الله العظمی جوادی آملی برگزار گردید.                                                  


 

  أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

اهل بيت (عليهم الصلاة و عليهم السلام) خودشان هم مبنا هستند هم باني. نام اينها و ياد اينها حياتبخش است و شيعه هم تشنه معارف اينهاست و بهترين وسيلهاي که در جهان امکان، انسان به اين وسيله متوسل ميشود به الله هم همينها هستند. درست است که کتابهاي آسمان و برنامههاي ديني، همه اينها وسائلاند؛ اما آن کسي که دين مجسم است قرآن مجسم است که هم همه مطالب قرآن را ميداند و هم مطالب قرآن را عمل کرده است و عمل ميکند اينها هستند، لذا خود اينها بهترين وسيله اند.    

الآن در اين شرايطي که اين سالهاي اخير پيش آمد، جامعه ما در دالان ورودي يک تحول است؛ ما چه بخواهيم چه نخواهيم در دالان انتقاليم. چون در دالان انتقالي هستيم، بايد از نظر فکر هم يک خانهتکاني بکنيم و انتقال ذهني داشته باشيم. بدون خانهتکاني فکري، در جامعه انتقالي، انسان موفق نيست.

حالا که اين طور است، انسان نبايد که از اين جامعه جدا بشود. چون دو تا راه دارد: راه خوب دارد و راه بد دارد؛ ميشود با جامعه بود و راه خوب را اداره کرد و تعميم داد.

يکي از راههايي که اين صحنه ريحانة النبي(سلام الله عليها) شکوفاتر بشود شرکت دادن اينهاست که در طول سال اين برنامهها باشد؛ هم کودکان هم نوجوانها هم دخترخانمها هم سالمندان اينها خودشان بيايند مجلسداري بکنند مجلسآرايي بکنند. لازم نيست جايزه باشد، به نام خود حضرت زهرا(سلام الله عليها) باشد و سالانه در طي ماهها اين جريان را داشته باشند و آن محفل هم به عنوان محفل ريحانة النبي باشد که اينها خيلي از شعرها و سرودههاي خودشان تفسير قرآنشان حفظ قرآنشان در آن جمع باشد. آن وقت اين خودش صاحبان و متوليان فراواني پيدا ميکند و وقتي اينها متولي ريحانة النبي شدند خودشان تأمين ميکنند،  چون نسل فعلي واقعاً غير از نسلهاي قبلياند.

از آن محفل وزين علمي ريحانة النبي و از آن مقالهنويسي و از آن مجلهنويسي تا اينجا اين در اختيار شماست؛ کودکان يک نحو، نوجوانان يک نحو، جوانها يک نحو، دختر خانمها يک نحو، بزرگسالان يک نحو.

خيلي از مردم يعني همه ما نسبت به وجود مبارک حضرت زهرا(سلام الله عليها) يک ارادت خاص داريم، چون مقام ايشان يک حساب جدايي دارد. وجود مبارک پيغمبر (صلی الله عليه و آله و سلم) وقتی حضرت فاطمه می آمد، «قام إليها»[1]  نه «قام لها». يک وقت مهماني ميآيد آدم بلند ميشود، اين «قام له» است يا «قام لها» است؛ اما وقتي چند قدم جلوتر ميرود، «قام إليها» است. حضرت که اين کار را براي همه نميکرد؛ خيلي فرق ميکند؛ «قام إليها» نه «قام لها».  

بچههاي ديگر هم بودند، حضرت تنها بچهاش که حضرت زهرا نبود. اين نشان ميدهد که خصيصهاي دارد کرامتي دارد. فضايل حضرت، تاريخ حضرت، رفتار حضرت، گفتار حضرت، احتجاجات حضرت گفته بشود.

 

مطلب ديگر اين است که ما الآن تقريباً در دوران علم و عقليم! _ما نبايد غرب و فرورفتگان در امور مادي و امثال اينها را نگاه بکنيم_ الآن ما تقريباً در صدريم يعني اگر کسي بخواهد نسبت به معارف الهي تلاش و کوشش بکند راه باز و ميدان باز است.

 نسل، نسل تحول است چه بخواهيم چه نخواهيم. ما بنشينيم و گذشتگي فکر بکنيم و حرفهاي سابق را بزنيم صحيح نيست؛ کار تازه فکر تازه نوع تازه راهنمايي تازه!

يک بيان نوراني از حضرت امير(سلام الله عليه) است که فرمود: «لا تقسروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غير زمانکم»؛[2] بچههاي خودتان را مثل خودتان بار نياوريد، اينها متعلق به زمان ديگري هستند. مخصوصاً الآن! الآن واقعاً جاي خانه تکاني است، نسل خانهتکاني است.

فرمودند سخنان و گفتار ما ائمه، عامل پيوند است. همه ما ميدانيم و شنيديم و گفتيم که سنگ روي سنگ بند نميشود؛ کسي ميخواهد يک ساختمان بسازد، اول سنگ ميگذارد، بعد سنگ ديگري روي اين سنگ باشد سنگ روي سنگ بند نميشود! فرمود گفتار ما ملاتي است که افراد را با هم جمع ميکند؛ وقتي که ملات باشد ساختماني باعظمت پيدا ميشود.

 اين زن با اين مرد چگونه با هم يکی بشوند؟ چيزي بايد باشد اصولي بايد باشد مبادي ای بايد باشد اخلاقي بايد باشد سنتي بايد باشد تا اينها را با هم جمع بکند. حضرت فرمود گفتار ما آن ملات نرم است که اينها را با هم جمع ميکند. جامعه هم همين طور است؛ جامعه هم بدون ملات، زندگي نميکند. يکي اصولگرا است يکي اصلاحطلب است از اين حرفها هست؛ تا ملات نرم عقل نباشد نميشود.

 عقل را عقل گفتند براي اينکه عقال ميکند. شتر معمولاً چموشي ميکند؛ اين زانوبندي که زانو را محکم ميبندد و ساربانها آن زانوبند را محکم به پای شتر ميبندند، به اين کار ميگويند عقال کرده است و آن شتر آنجا ميايستد.

 آن فهم و درک و ايمان را ذات اقدس اله به ما داده است که از جايمان بيرون نرويم؛ نه بد بگوييم نه بد کسي را بخواهيم؛ مواظب زبانمان باشيم مواظب فکرمان باشيم مواظب قلم خودمان باشيم مواظب قدم خودمان باشيم مواظب ادب خودمان باشيم. اين جاذبه دارد؛ فرمود عقل اين است.

ما مأمور به جهاديم؛ فرمود: «جاهدوا اهوائکم کما تجاهدون اعدائکم».[3] مسئله جهاد نفس يک دستور رسمي دين ماست؛ آدم با رذائل اخلاقي خودش با هوس خودش با خواستههاي بي جاي خودش با غرورطلبياش بايد مجاهده کند.

شما هوس داريد گرايش داريد شهوت داريد غضب داريد و همه اينها شما را به طرف کاري ميکشند، بسيار خوب، از آن طرف هم عقل داريد فطرت داريد دين داريد برنامههاي ديني داريد که اينها هم شما را به طرف ديگر ميکشند؛ اين جنگ داخلي است بين خواستههاي انسان که ميشود جهاد نفس. در جهاد، اسلحهاي هست و طرفين دارند دعوا ميکنند. چه چيزی در دست دشمن شماست و چه چيزي در دست شماست؟ در دست او بيش از مظنه و خيال و گمان و وهم نيست. مگر انساني که گرفتار اختلاس و امثال آن شد يقين دارد که پولها را سالم در ميبرد و کسي آبرويش را نميبرد يا گمانش اين است؟ کسي که ميخواهد خلاف بکند آيا صد درصد ميداند که موفق است يا هشتاد درصد نود درصد بيست درصد سي درصد است؟ کسي که ميخواهد گناهي بکند، فسادي در مملکت ايجاد بکند، مالي را ببرد، آيا صد درصد يقين دارد که کسي او را تعقيب نميکند يا هشتاد درصد بيست درصد سي درصد است؟ پس مظنه است، پس مظنه دارد. شما نسبت به خدا و پيغمبر و دين، صد درصد هستيد يا بيست درصد؟ صد درصد هستيد! پس شما صد درصد داريد و او بيست درصد يا هفتاد درصد. واي به حال کسي که صد درصد در دست اوست و بيست درصد يا سي درصد در دست دشمن اوست و شکست ميخورد!

    بالاخره هوس، داخلي است، ميشوراند؛ مالطلبي، فلانطلبي، فلانطلبي! با چه برهان؟ ميگويد ميخواهيم لذت ببريم، ميخواهيم دنياي خود را تأمين کنيم. بسيار خوب! صد درصد ميرسي يا نه؟ هيچ هوسي هيچ خيالي هيچ باطلي يقين ندارد که به مقصد ميرسد، حداکثر هشتاد درصد؛ اما خدا و پيغمبر هشتاد درصدي نيست، صد درصد است.

الآن اين عزيزان ما دختران ما فرزندان ما اينها خيال ميکنند که مثلاً اين روسري را کمتر کردند مشکل حل ميشود! بر فرض هم به مقصد برسي گمان است؛ با گمان نميشود به جنگ يقين رفت. جريان خدا و قيامت و حساب، يقينی است؛  ما هستيم که هستيم! کل اين آسمان و زمين وضعش عوض ميشود ولي ما هستيم که هستيم که هستيم: ﴿يوم نطوي السماء کطي السجل للکتب؛[4] اين طومار پيچيده ميشود و بساط آسمان و زمين جمع ميشود؛ ﴿يوم تبدل الارض غير الارض و السماوات﴾[5] ولي ما هستيم که هستيم که هستيم! ما مگر از بين ميرويم؟!

پايان عرضم اين است که شما بزرگواران، حوزه علميه شهرتان را تقويت کنيد و از اين جوانها به هر وسيلهاي هست زياد تربيت کنيد؛ اينها حافظان دين هستند.

   خدا به پيغمبر فرمود اين سه کار يادت نرود: ﴿أدع إلي سبيل ربّک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي أحسن؛[6]  برنامهات همين است. حکمت، همين قرآن و روايات و اينهاست که سر جايش محفوظ است و موعظه حسنه، اخلاقيات و روايات هستند که اينها را ما طلبهها داريم. بعد فرمود: ﴿و جادلهم بالتي هي أحسن﴾؛ طلبه امروز الا و لابد بايد فلسفه غرب را بداند! چون آنچه آنها را شوراند افکار غربي است. بايد بدانيد اينها چه هستند و چه ميگويند. فرمود: ﴿و جادلهم﴾؛ جدال غير از حکمت است جدال غير از موعظه است جدال غير از تفسير است. جدال يعني مقبولات ديگري را (يک)، خوب بفهم (دو)، خوب استدلال کن (سه) و در محاجه به کار ببر (چهار). فرمود: ﴿و جادلهم بالتي هي أحسن؛ اين را به پيغمبر گفت؛ ما وارث او هستيم.

  جدال احسن اين است که مقبولات آنها معتقدات آنها پذيرفتههاي آنها را خوب بفهم و مطابق همانها استدلال بکن.

  ما بايد بدانيم که کانت چه ميگويد دکارت چه ميگويد امثال اينها چه ميگويند، تا با اينها جدال کنيم؛ اگر ندانيم چگونه جدال کنيم؟!

فرمود اين اعراب جاهلي، مقبولاتي دارند مستنداتي دارند، با همه که نميشود شما حرف خودت را بزني، حرف اينها را بايد گوش بدهي، بعد طبق همان حرفهايي که اينها دارند، ميشود نتيجه صحيح گرفت.  

شما بزرگواران سعي کنيد _إن شاء الله_ حوزه گرم، قوي و غني داشته باشيد ولو جمعيت کم باشد يعني طلبههاي خوب تربيت کنيد. آن جاها بزرگاني تربيت شدند؛ بعضي از شهرها بزرگپرور است.

حوزه علميه دخترها هم فراهم بشود؛ اين ريحانة النبي يک مدرسه و حوزه علميه بشود، از جامعة الزهرا شعبهاي بيايد آنجا همکاري کنند. جامعة الزهرا خودشان هم مقداري وسايل فراهم ميکنند يا معلم ميفرستند، بعد از چند سال خود آنها خودکفا هستند. بدون کار فرهنگيِ عميق نميشود!

اميدواريم که ذات اقدس اله به برکت خود آن بانو، اين نظام را حفظ کند و گذشتگان شما و ما را رحمت کند و آيندگان را هم حفظ کند تا اين نظام به دست صاحب اصلياش برسد و سعي شما هم بليغ باشد و اين کشور ولي عصر _إن شاء الله_ نه بي راهه برود نه راه کسي را ببندد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد!

 

 

 

[1]. بشارة المصطفی لشيعة المرتضی (ط_ القديمة)، ص 253.

[2]. شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحديد)، ج 20، ص 267.

[3]. بحارالانوار، ج 65، ص 370.

[4]. سوره انبياء، آيه 104.

[5]. سوره ابراهيم، آيه 48.

[6]. سوره نحل، آيه 125.

​​​​​​​


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات

چند رسانه ای