30 12 2025 7569351 شناسه:
image
آیت الله العظمی جوادی آملی:

هنر وقتی می تواند معقول و مقبول باشد كه ريشه عقلانی داشته باشد

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: در اختتامیه دهمین جشنواره هنر آسمانی، یکی از پیام های حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی با موضوع هنر ولایی و آسمانی پخش گردید. 

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: آیین اختتامیه دهمین جشنواره «هنر آسمانی» که در سالن همایش مدرسه علمیه امام کاظم(ع) و به همت معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه برگزار شد،
​​​​​​​در اختتامیه دهمین جشنواره هنر آسمانی، یکی از پیام های حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی با موضوع هنر ولایی و آسمانی پخش گردید. 

ایشان بیان داشتند: هنر وقتی می‌تواند معقول و مقبول باشد كه ریشه عقلانی داشته باشد از یك سو، در كارگاه خیال دقیقاً مهندسی شده باشد از سوی دوم و خروجی او هم یك جمال محسوس باشد از سوی سوم.

معظم له اظهار داشتند: اگر ریشه عقلانی نداشته باشد، یك هنر خیالی است نه هنر انسانی و معقول، اگر ریشه عقلانی داشته باشد و در كارگاه خیال هندسه ای روی او اعمال نشده باشد، آن یك مطلب علمی است كه در كتاب ها هست؛ ولی این توان آثار هنری را ندارد و اگر در كارگاه خیال خوب مهندسی شد؛ لكن در اثر ضعف رابطه حسّ و خیال، خروجی آن جمال محسوس نبود، بازده خوبی هم نخواهد داشت.

ایشان اظهار داشتند: جهان‌آفرین ما را به سه اصل عمیق دعوت كرده است كه اگر آن سه اصل عمیق را درست بررسی كردیم و در كارگاه هنر حضور عالمانه پیدا كردیم، هنر ما هنر ولایی خواهد شد. آن اصول سه‌گانه عبارت است؛ جهان‌دانی، جهان‌داری و جهان‌آرایی است.

معظم له گفتند: جهان دانی و دانستن جهان یك عنصر است، جهان داری و داشتن امكانات جهانی عنصر دوّم است؛ ولی بخش اساسی را هنر به عهده دارد و آن جهان‌آرایی است. هنر این بخش را به عهده دارد كه می‌تواند جهان را خوب بیآراید، صحنه را خوب بیآراید، آن مطالب معقول را به خوبی ارائه دهد بعد از آرایش قابل پذیرش كند. هنرمند این مثلث پُر بركت را در خود هضم می‌كند. یك جهان‌دان خوبی است، یك جهان‌دار خوبی است، یك جهان‌آرای خوبی است. فقدان هر كدام از این سه عنصر محوری، باعث می‌شود كه انسان هنر ولایی را از دست بدهد.

 

​​​​​​​​​​​​​​متن کامل پیام معظم له بدین شرح است:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِیمِ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ‏ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی ‏جَمِیعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِین ‏وَ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ الْمَهْدِيِّین سِيَّمَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ خَاتَم الْأَوْصِيَاء عَلَيْهِما آلَافُ التَّحِيَّةِ وَ الثَّنَاء بِهِمْ نَتَوَلَّی ‏وَ مِنْ أَعْدَائِهِم‏ نَتَبَرَّءُ إِلَی اللَّه».

مقدم حضّار گرامی، فرهیختگان و صاحب‌نظران و علاقه مندان را أرج می‌نهیم، از همه كسانی كه در برگزاری این محفل وزین سعی و كوشش كردند، حقّ‌شناسی می‌كنیم. توفیق همگان را در احیای معارف الهی از ذات أقدس الهی مسئلت می‌كنیم!

 آنچه می‌تواند هنر ولایی را برای ما معنادار كند، بررسی معنای هنر از یك سو و ولایت از سوی دیگر و تركیب معقول و مقبول این دو واژه پُر بركت از سوی سوّم است. هنر وقتی می‌تواند معقول و مقبول باشد كه ریشه عقلانی داشته باشد از یك سو، در كارگاه خیال دقیقاً مهندسی شده باشد از سوی دوم و خروجی او هم یك جمال محسوس باشد از سوی سوم. اگر ریشه عقلانی نداشته باشد، یك هنر خیالی است نه هنر انسانی و معقول، اگر ریشه عقلانی داشته باشد و در كارگاه خیال هندسه ای روی او اعمال نشده باشد، آن یك مطلب علمی است كه در كتاب ها هست؛ ولی این توان آثار هنری را ندارد و اگر در كارگاه خیال خوب مهندسی شد؛ لكن در اثر ضعف رابطه حسّ و خیال، خروجی آن جمال محسوس نبود، بازده خوبی هم نخواهد داشت. بنابراین این اضلاع سه‌گانه را هنر باید داشته باشد؛ ریشه عقلانی داشته باشد، در كارگاه خیال به طور دقیق مهندسی شده باشد و خروجی آن هم جمال محسوس باشد؛ یعنی به وسیله هنرمندانی كه هم عقلانيّت را خوب تحمّل كردند و درك كردند هم در كارگاه خیال خوب مهندسی كردند و هم سبك گفتار و رفتار و نوشتار آنها دل پذیر هست.

هنر با بازی فرق می‌كند، با لهو و لعب فرق می‌كند، بخش دیگر مسئله ولایی است. اوّل كسی كه وليّ جهان و انسان است، خداست كه ﴿هُوَ الْوَلِيُّ الْحَمید﴾،[1] آن كه والی ماست، وليّ ماست، سرپرست جهانِ امكان است، كسی است كه جهان‌آفرین است. جهان‌آفرین ما را به سه اصل عمیق دعوت كرده است كه اگر آن سه اصل عمیق را درست بررسی كردیم و در كارگاه هنر حضور عالمانه پیدا كردیم، هنر ما هنر ولایی خواهد شد. آن اصول سه‌گانه عبارت است؛ جهان‌دانی، جهان‌داری و جهان‌آرایی است. آن كه جهان را نمی‌شناسد، از آغاز و انجام جهان بی‌خبر است، این علمش ابتر است؛ هم «منقطع الاوّل» است هم «منقطع الآخر»، نه مبداٴ پیدایش جهان را می‌داند و نه از بعد از مرگ خبری دارد، او خیال می‌كند انسان كه می‌میرد، می‌پوسد و بعد از مرگ خبری نیست، چنین فردی بازیگر است نه هنرمند. جهان‌دانستن، جهان‌دانی این عنصر اوّل است. جهان‌داری عنصر دوّم است كه به مدیریت برمی‌گردد، به تدبیر برمی‌گردد، به هنر سیاست و جامعه‌شناسی برمی‌گردد كه انسان بتواند آثار صنع الهی را به خوبی حفظ كند.

 دانستن جهان یك عنصر است، داشتن امكانات جهانی عنصر دوّم است؛ ولی بخش اساسی را هنر به عهده دارد و آن جهان‌آرایی است. هنر این بخش را به عهده دارد كه می‌تواند جهان را خوب بیآراید، صحنه را خوب بیآراید، آن مطالب معقول را به خوبی ارائه دهد بعد از آرایش قابل پذیرش كند. هنرمند این مثلث پُر بركت را در خود هضم می‌كند. یك جهان‌دان خوبی است، یك جهان‌دار خوبی است، یك جهان‌آرای خوبی است. فقدان هر كدام از این سه عنصر محوری، باعث می‌شود كه انسان هنر ولایی را از دست بدهد. گاهی اصل هنر را از دست می‌دهد، گاهی ولایی بودن هنر را از دست می‌دهد، خدای سبحان خود را به‌ عنوان وليّ معرفی كرد، فرمود: ﴿فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِی﴾،[2] این اسم پُر بركت كه از أسمای حُسنای خدای سبحان هست، آن را به خلفا و انبیا و اولیای خود ادا كرد، فرمود اینها اولیای شما هستند: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ يُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ﴾[3] و در بخش وسیع‌تر فرمود مؤمنین و مؤمنات اینها ﴿بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ﴾،[4] این ولایت متقابل هنر متقابل را دارد.

هنر این قدرت را دارد كه ابعاد قضیه را از سه منظر به بیننده یا شنونده منتقل كند، اگر شما مسئله هندسه فضایی را خوب بررسی می‌كردید، می‌دیدید الآن پی‌بردن به مسائل هندسه فضایی خیلی آسان تر از گذشته است؛ در گذشته راهی برای تجسیم و تصویر سه بُعد نبود، فقط مسطحات را ارائه می‌كردند، وقتی استاد هندسه فضایی تدریس می‌كرد، از كُره سخن می‌گفت، مستمع دایره تحویل می‌گرفت. اگر از مكعب سخن می‌گفت، او مربع تحویل می‌گرفت. آنچه را كه در كاغذ می‌دید، طول و عرض بود. دیگر عمق و ارتفاع در منْظر او نبود؛ امّا با تجسیم هنرمندانه هنرمندان، هندسه فضایی وضع خاصّی پیدا كرده است. مطالب هنری دیگر هم همین‌طور است.

 مطلب بعدی آن است كه افرادی نظیر شهید آوینی(رضْوَان اللَّه تَعَالَی عَلَيْه‏) و دیگر شهدایی كه شربت شهادت نوشیدند، اینها سعی كردند آثار قرآن و عترت را در صورت و كسوت و جامه هنر به جامعه منتقل كنند، اینها گوشه‌ای از آثار هنر ولایی است. اگر ولایت به این معناست كه ذات أقدس الهی مدبّر و مدیر است و اگر به این معناست كه انبیا و اولیای الهی تدبیر جامعه را به عهده دارند و اگر به این معناست كه در عصر غیبت آنها، نائبان آنها، تدبیر را به عهده دارند و اگر به این معناست كه امّت اسلامی ولایت متقابل را دارند، این گسترش هنر دینی را به همراه خواهد داشت. مردم هنرمند با جهان‌آرایی دارند زندگی می‌كنند. یك انسان هنرمند رفتار و گفتار و نوشتارش هم دل پذیر هست.

 اگر جامعه ما از بركات هنر ولایی طرْفی بسته باشد، نوشته‌های آنها، گفته‌های ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آنها، رفتار آنها در رسانه‌ها و غیر رسانه‌ چشمگیر خواهد بود. بنابراین هنر ولایی می‌تواند روحی در كالبد جامعه ایجاد كند كه افراد جامعه هنرمندانه زندگی كنند، گرچه هنر حقیقی را باید در مسائل توحید و وحی و نبوت و سایر علوم وحیانی جستجو كرد و به تعبیر برخی از بزرگان ادب عرفانی می‌گویند:

خود هنر دان دیدن آتش عیان ٭٭٭  نی گپ دلّ علی النار الدخان[5]

كلام مولوی این است هنر در این است كه انسان برابر خطبه نورانی علی ‌بن ‌ابی طالب(سَلامُ الله عَلَيْه) حركت كند، حضرت وقتی پرهیزگاران كامل را معرفی می‌كند، می‌فرماید آنها گویا بهشت را می‌بینند؛ گویا جهنم را می‌بینند؛ گویا خود در بهشت متنعّم هستند؛ گویا خود در جهنم متاٴثّر هستند: «فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُون‏»،[6] اگر این بزرگوار می‌گوید، «خود هنر دان دیدن آتش عیان»؛ یعنی هنرمند واقعی كسی است كه برابر آیه ﴿كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِینِ ٭ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ﴾[7] عمل بكند.

 او كسی است كه شهود عرفانی دارد، تنها برهان اقامه نمی‌كند كه بهشت حق است، جهنم حق است؛ وگرنه آن گپ زدن است، «نی گپ دل علی النار الدخان»، حقیقتاً بهشت را می‌بیند و حقیقتاً جهنم را مشاهده می‌كند. آن هنر والا مقدور همگان نیست و از محور بحث هم بیرون است؛ امّا این هنر میانی می‌تواند جامعه را در سایه لطف اولیای الهی منسجم بكند.

امیدواریم خدای سبحان نظام ما را تا ظهور صاحب اصلی خود از هر گزندی، محافظت بفرماید!

امام و شهدا، مخصوصاً شهدای هنرمند را مشمول عنایت خاصّه خود قرار بدهد!

 پایان امور همه را به خیر و سعادت ختم بفرماید!

«غَفَرَ اللَّهُ لَنَا وَ لَكُمْ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه»


[1]. سوره شوری، آیه28.

[2]. سوره شوری، آیه9.

[3]. سوره مائده، آیه55.

[4]. سوره مائده، آیه51؛ سوره انفال، آیه72.

[5]. مثنوی معنوی, دفتر ششم، بخش 83.

[6]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه193.

[7]. سوره تکاثر، آیات5 و6.


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات