برنامه تلویزیونی شعائر حسینی، سلسله سخنرانی استاد مرتضی جوادی آملی که در آن به تبیین شعائر حسینی پرداخته و در هر قسمت از آن، یکی از #شعائر_حسینی را شرح می نماید.
تاریخ: محرم و صفر 1446هـ
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين».
تأمل در نهضت سالار شهيدان و بر مواقف و مواضع خاصي که ابي عبدالله(عليه السلام) بر آن تأکيد دارند نشانگر بيان شعائر و جلوههاي برتر اين نهضت است. اين نهضت را بايد با اين شعائر و از طريق اين شعائر شناخت. درگاههاي ورود به اين درياي منبع معرفتي همين شعائر حسيني است. لحظه ورود سالار شهيدان حسين بن علي به کربلا و وقايعي که در روز دوم محرم سال 61 هجري اتفاق افتاد کاملاً بايد مورد توجه باشد. بيانات آن حضرت، رفتار آن حضرت و مواجهه تندي که از دستگاه اموي و يزيدي صادر شده است ميتواند راه بهتري را براي معرفت پيش روي ما بگشايد.
در اينجا به يکي از اتفاقاتي که در همان روز دوم محرّم افتاد مينگريم. نامهاي که - به صورت خاص - اين انسان پليد يعني عبيدالله ملعون مستقيماً براي حسين بن علي نوشت و حسين را مورد خطاب قرار داد و حسين را بين بيعت و شمشير قرار داد و در اين نامه با بيادبي تمام و جسارت و گستاخي نهايي با حسين بن علي برخورد کرد قابل توجه است. از اين جهت که چه برخوردي حسين بن علي با چنين جريان خبيث و آلودهاي از پليدترين انسان روزگار بنام عبيدالله بن زياد ديد و مشاهده کرد و برخورد کرد.
نامهاي که ابن زياد لعنة الله عليه براي حسين بن علي نوشت اين است «وَ كَتَبَ ابْنُ زِيَادٍ لَعَنَهُ اللَّهُ إِلَى الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَمَّا بَعْدُ يَا حُسَيْنُ فَقَدْ بَلَغَنِي نُزُولُكَ بِكَرْبَلَاءَ» شنيدم که به کربلاء وارد شدي «وَ قَدْ كَتَبَ إِلَيَّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ يَزِيدُ» - معاذالله - اين گستاخي و جسارت در حدّ نهايي بود که به انسانهايي که در نهايت خسّت و ذلت و پستي هستند و فرومايگي و پستي براي آنها جبلّي و ذاتي شده مثل يزيد، لقب اميرالمؤمنين که لقب ويژه مولاي متّقيان و امير مؤمنان علي بن ابيطالب(عليهما السلام) داده بودند.
عبيدالله مينويسد که اميرالمؤمنين يزيد براي من نوشته است که «أَنْ لَا أَتَوَسَّدَ الْوَثِيرَ وَ لَا أَشْبَعَ مِنَ الْخَمِيرِ أَوْ أُلْحِقَكَ بِاللَّطِيفِ الْخَبِيرِ أَوْ تَرْجِعَ إِلَى حُكْمِي وَ حُكْمِ يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ وَ السَّلَامُ» يزيد براي من اينگونه نوشته است که مبادا بالشتي را تکيه بدهي و مبادا ناني را سير بخوري مگر اينکه حسين بن علي را بين اين دو امر مخير بکني، تخيير بين پذيرش بيعت با يزيد يا شمشير و کشته شدن «أَوْ أُلْحِقَكَ بِاللَّطِيفِ الْخَبِيرِ أَوْ تَرْجِعَ إِلَى حُكْمِي وَ حُكْمِ يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ» يا بايد به اين تن در بدهي که با شمشير کشته بشوي به تعبير اين نانجيب به لطيف خبير برسي، يا اينکه بيعت را بپذيري و با يزيد بن معاويه و من بيعت کنی. آن نانجيب پستتر از حيوان خودش را کسي قرار داد که حسين بن علي با او بيعت کند. «أَوْ تَرْجِعَ إِلَى حُكْمِي وَ حُكْمِ يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ وَ السَّلَامُ»[1].
اين نهايت بيادبي و جسارت و گستاخي است که يک انسان ميتواند در مقابل حسين بن علي داشته باشد. حسين چه روحيه بلندي داشت. انسان کامل ولي الله الاعظم امام زمان، يک شخصيتي در اين حد، نازلترين و پستترين انسانها در حد عبيدالله نامهاي اينگونه براي حضرت مينويسد. وقتي اين نامه به دست امام حسين(عليه السلام) رسيد حضرت اين جمله را بيان فرمودند «لَا أَفْلَحَ قَوْمٌ آثروا مَرْضَاةَ أنفسهم علی مَرْضَاةِ الْخَالِق»[2] آن دسته از انسانهايي که سخن خودشان را رأي و نظر خودشان را بر رأي و نظر خدا چيره کردند و غالب ساختند اين را انتخاب کردهاند اختيار کردهاند و سخن خدا را کنار زدهاند اين دسته از افراد هرگز به سعادت نخواهند رسيد.
يکي از شعائر بلند اين نهضت اين است که فلاح و رستگاري و موفقيت در سايه پذيرش امر خداست و اگر کسي امر خود را يا امر امام عاصي و جائر و ستمکار خود را بر فرمان الهي و نظر و رأي الهي ترجيح بدهد اين انسان هرگز روي سعادت را و روي خوشبختي و فلاح را نخواهد ديد « لَا أَفْلَحَ قَوْمٌ آثروا مَرْضَاةَ أنفسهم علی مَرْضَاةِ الْخَالِق» با اين بيان «وَ قَرَأَهُ رَمَاهُ مِنْ يَدِهِ» از دست خودش اين نامه را پَرت کرد و اين جمله را گفت که هرگز انسان روي سعادت را نخواهد ديد که مرضات خودش را و رضايت و خشنودي خودش را بر خشنودي خدا ترجيح بدهد.
اينجا اين شخصي که اين نامه را از طرف عبيدالله آورده بود عرض کرد که «جوَابُ الْكِتَابِ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» نظر شما چيست؟ من چه جوابي براي اين نامه بدهم؟ حضرت فرمود: «مَا لَهُ عِنْدِي جَوَابٌ» در مقابل اين پليدي و پلشتي و پستي جوابي وجود ندارد. اين کسي که در حقيقت بين شمشير و بيعت مرا مخير کرده است«اِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيَّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ القلة [السَّلَّةِ] وَ الذِّلَّة»[3] اين نانجيب اين فرزند ناخلف، اين کسي که در حقيقت از طريق غير حلال و از طريق حرام به دنيا آمده است اين انسان مرا مخير کرده است بين شمشير و بين ذلت. اما «هيهات منا الذلة» من هرگز ذلت را نخواهم پذيرفت و برای من شمشير را بر ذلت ترجيح داد.
فرمود: «مَا لَهُ عِنْدِي جَوَابٌ» اين نامه جوابي ندارد «لِأَنَّهُ» براي اينکه اين انسان کسي است که «قَدْ حَقَّتْ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ»اين انسان کسي است که کلمه عذاب الهي بر او ثابت شده است امر دوزخ الهي بر او تثبيت شده است و راه نجاتي براي او نيست. اين رسول و پيامآور عبيدالله برگشت و اين برخورد قاطعانه شجاعانه با شهامت تمام با منشأ ولايت الهي - که سخن حق را بر زبان جاري کرد - به عنوان يک شعار در نهضت ابي عبدالله ثبت شد که « لَا أَفْلَحَ قَوْمٌ آثروا مَرْضَاةَ أنفسهم علی مَرْضَاةِ الْخَالِق»آنهايي که رضايت خود را بر رضايت حق ترجيح ميدهند اينها روي خوشبختي و سعادت را نخواهند ديد.
اين از شعارهاي بلند نهضت ابي عبدالله(عليه السلام) است. وقتي اين خبر را اين پيامرسان به عبيدالله ملعون داد «فَغَضِبَ عَدُوُّ اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ أَشَدَّ الْغَضَبِ»[4] بسيار عصباني و ناراحت شد و او اکنون آن ناراحتي را با عذاب و رنج الهي تجربه ميکند.
«السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي أولاد الحسين و علي اصحاب الحسين السلام عليکم جميعاً و رحمة الله و برکاته».
[1] . بحارالانوار، ج44، ص383.
[2] . کلمات الامام الحسين، ج1، ص376 ؛ ر.ک: بحارالانوار، ج44، ص383..
[3]. بحارالانوار، ج45، ص9.
[4] . بحارالانوار، ج44، ص383و384.