مراسم عزاداری ایام آخر ماه صفر با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین استاد مرتضی جوادی آملی از روز سه شنبه 28 مرداد ماه به مدت پنج شب بعد از نماز مغرب و عشاء در محل مسجد جامع امام حسن عسکری (علیه السلام) تهران برگزار می گردد.
استاد مرتضی جوادی آملی:
▫️ پیامبر اسلام (ص) یگانه انسانی است که مستقیماً عالیترین معارف الهی را از پیشگاه خداوند دریافت کرد
هیچ پیامبری در این مقام با او قابل مقایسه نیست
✔️ فاجعه کربلا و خانهنشینی امیرالمؤمنین علیهالسلام نتیجه کنار گذاشتن پیامبر و سنت او در جریان سقیفه بود؛
اگر #سنت_نبوی زنده میماند، کسی جرأت تعرض به اهلبیت را نداشت.
✔️ زنده نگه داشتن قرآن و سنت پیامبر (ص)، شرط رستگاری فردی و اجتماعی است؛ وگرنه عزاداری و پیادهروی اربعین بدون #تبعیت واقعی از پیامبر و سیره او، ثمره کامل نخواهد داشت.
👈 «رسول خدا شمس عالم وجود است؛ اگر نور او در جامعه بدرخشد، همه ستارگان اهلبیت نیز خواهند درخشید.»
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله رب العالمين، بارئ الخلائق أجمعين، باعث الأنبياء و المرسلين، رافع السموات و خافض الأرضين، و الصلاة و السلام علي جميع الأنبياء و المرسلين، سيما خاتمهم و أفضلهم حبيب اله العالمين، اباالقاسم المصطفي محمد، و علي الأصفياء من عترته، لا سيما خاتم الأوصياء، بقيت الله في العالمين، حجت بن الحسن عسکري، روحي و ارواح العالمين له الفداء، بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّء إلي الله».
ايام سوگ و عزا و ماتم امت اسلام و پيروان قرآن و عترت است. از درگاه الهي عاجزانه مسئلت داريم اين عرض ارادتها را اين حضور در صحنههاي الهي و حسيني در اربعين سالار شهيدان را در جاي جاي اين مناطقي که نام سالار شهيدان حسين بن علي را تعظيم نموده و گرامي داشتند، از همه به أحسن وجه قبول بفرمايد و ذخيرهاي براي عالم قبر و قيامت همه ما قرار بدهد و روح والاي سالار شهيدان را از همه ما راضي و خرسند بدارد و شفاعت گرانبهايش را شامل حال ما و همه کسان و عزيزاني که مشمول اين رحمت الهي بودهاند قرار بدهد صلواتي اهدا بفرماييد!
در آستانه بيست و هشتم ماه صفر هستيم سالگرد ارتحال نبي اکرم اسلام خاتم الأنبياء و المرسلين جا دارد در اين چند شبي که توفيق حضور در جمع گرامي شما مؤمنان و اهل ولايت و رسالت داريم را پيرامون شخصيت ممتاز و يگانه عالم هستي قرار بدهيم و به آن حضرت تقرب بجوييم و سنت و سيرت آن حضرت را بهتر بيابيم و در مسير پيروي و تبعيت از آن حضرت إنشاءالله موفقتر باشيم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
مستحضريد که شخصيتي به عظمت و والايي رسول الله در نظام هستي وجود ندارد. او برترين و والاترين خلق در پيشگاه پروردگار است که به مقام حبيب اللهي بار يافت. اين مقام مختص به ساحت کبريايي رسول گرامي اسلام است. شما هر آنچه که راجع به مولي الموحدين علي بن ابيطالب و فاطمه زهرا(سلام الله عليهما) و باقي معصومين تا وجود مقدس حضرت بقيت الله شنيدهايد همه و همه در وجود رسول گرامي اسلام جمع است بلکه از آنجا منشعب است و هيچ خيري در عالم از احدي ساطع و جاري نيست جز از مجراي وجود حبيب الهي که او صادر نخستين از درگاه پروردگار است.
ما اين افتخار را داريم اين سعادت را داريم که تحت لواي رسول الله باشيم و نام مبارک آن حضرت مايه فخر و سعادت دنيا و آخرت ما باشد. شما چقدر راجع به عظمت سالار شهيدان حسين بن علي شنيدهايد؟ چقدر مقام و منزلت در پيشگاه خداي عالم دارد؟ چقدر حسين بن علي در پيشگاه خدا عظيم است و عزتمند؟ اين يک شاخهاي از شجره وجود رسول الله است.
همه خوبيها و زيباييها و کمال و منزلتهاي والا همه و همه از منشأ سيد الکونين رسول گرامي اسلام است. شما وقتي در قرآن آيات الهي را ملاحظه ميفرماييد خداي عالم انبيا را و مرسلين را در قرآن به عظمت ميستايد از آدم تا ابراهيم و موسي و عيسي، و ساير انبياي الهي. اما تفاوت اين انبياء با همه عظمتي که دارند از ابراهيم خليل از موساي کليم از عيساي روح الله و ساير انبياي الهي تفاوتشان با رسول گرامي اسلام يک تفاوت جوهري و يک امتياز بسيار والا بين آنها و رسول الله است. در اين شبهاي که مهمان شما هستيم از بيان قرآني در باب شخصيت يگانه و ممتاز رسول گرامي اسلام سخن بگوييم و تفاوت اساسي او را با ساير انبياء برشمريم و موقعيت ممتاز او در جهان هستي را که خداي عالم همه خوبيها و همه زيباييها و کمالات را در وجود اين موجود يگانه و يکتا خلاصه کرده است بشناسيم.
شما الحمدلله اهل قرآن هستيد بيانات الهي را در قرآن ميشناسيد الحان و نحوه سخن گفتن را ميدانيد و امتيازاتي که بين انبياء وجود دارد در لابهلاي آيات الهي وجود دارد ميتوانيد بيابيد. اما نيازمند به تأملات قرآني هستيم نيازمند به تفکر و انديشه در اين آيات الهي تا عظمت و والايي اين شخصيت ممتاز را بهتر بشناسيم. «أَنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ صَدَّقُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ وَقَّرُوهُ وَ أَجَابُوهُ وَ عَزَّرُوهُ وَ اِتَّبَعُوهُ وَ اِتَّبَعُوا اَلنُّورَ اَلَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ». ما به شدت نياز داريم تا اين شخصيت يگانه را که خداي عالم در بهترين وصف او را توصيف کرد و کمالاتش را بيان داشت و نام شريفش را در کنار نام خود بزرگ و عظيم داشت بهتر بشناسيم «أ لم نشرح لک صدرک و وضعنا عنک وزرک الذي انقض ظهرک و رفعناک لک ذکرک». خداي عالم نام رسول الله را در نظام هستي آن قدر بالا برد تا در کنار نام خويش قرار داد وقتي ما به وحدانيت و يگانگي خداي عالم شهادت ميدهيم، بدون شهادت به رسالت رسول گرامي اسلام وارد سرزمين توحيد نخواهيم شد. «أشهد أن لا الا الله و أشهد أن محمدا رسول الله» اين قدر اين نام عظيم و والاست که خداي عالم اجازه فرمود نام او در کنار نام خدايي که خالق عالم و آدم است رب العالمين است جاي بگيرد و مردم او را بهتر بشناسند و در مسير تبعيت و پيروي از او گامهاي استوار بردارند و راسخ او را در اين راه همراهي کنند.
به برخي از شئونات آن حضرت بپردازيم و از اين راه کسب معرفت کنيم و بر ارادت و محبت خود آن حضرت بيافزاييم. اين پيغمبر مکرم اسلام در باب حسب و نسب در تراز عاليترين رتبه قرار دارد. آن خوباني که برتر از او ديگر وجود ندارد والاتر از آن ديگر نيست اين عنوان براي رسول گرامي اسلام انتخاب شده است. اولين لقبي که براي پيامبر گرامي اسلام ميتوانيم از طريق آيات الهي بهره ببريم اين است که او سيد انبياء و خاتم الأنبياء است. سيد انبياء يعني چه؟ اين لقب معنايش چيست؟ چون خداي عالم او را به اين لقب ملقب کرد و او را به عنوان خاتم الأنبيا و المرسلين در کلام و کتابش معرفي کرد.
سيد انبياء يعني آن کسي که اخبار غيبي را از بالاترين و عرشيترين مرتبه هستي يعني از پيشگاه پروردگار عالم تلقي ميکند. بله موساي کليم عيساي روح الله ابراهيم خليل الله و ساير انبياء بر آنها وحي شده و خداي عالم با آنها سخن گفته، اما مرتبه سخن گفتن با پيامبران در مقابل رسول گرامي اسلام بسيار متفاوت است. وقتي موسي که به مقام کليم اللهي يعني همسخن با خدا شدن رسيد، خداي عالم در شجرهاي تجلي کرد در شجرهاي شجر را مظهر کلام خود قرار داد و از شجر اين سخن را موساي کليم شنيد «إني أنا الله» اين مرتبه سخن گفتن خدا با کليم الله است.
همچنين با ساير انبياي الهي که خداي عالم از طريق رسولش ملک وحي جبرائيل امين سخن ميگويد. اينها گرچه نبياند گرچه بر آنها وحي ميشود و سخن خدا را ميشنوند اينها در زمره انبياي الهياند اما هيچ کدام سيد انبياء نيستند. چون نحوه إخفا و خبر گرفتن آنها با رسول الله بسيار بسيار متفاوت است و اين تفاوت نه فقط در نحوه خبر است بلکه در اصل خبر و نبأيي است که رسول گرامي اسلام مستقيماً از برکات الهي داشته است. تورات، کلام خداست. انجيل، وحي الهي است. اما اينها قابل مقايسه با قرآن نيستند. قرآن سيد الکتب است. قرآن مصدّق لما بين يديه است. قرآن مهيمن بر کتب است و اين براساس آن بار معنايي قوت و شدت معنايي است که در قرآن وجود دارد و اين رسول الله است که توانسته اين حقائق برتر را از پيشگاه حق دريافت کند که «إنک لتلقي القرآن من لدن حکيم عليم».
ما نبايد قرآن را با ساير کتب و صحف آسماني مقايسه کنيم. همانطوري که «لا يقاس بهم أحد» أحدي از انبياء و اولياء با رسول الله و اهل بيت قابل مقايسه نيستند، تورات و انجيل با همه عظمتي که دارند قابل مقايسه با قرآن نيستند. چراکه رسول الله اولاً خود مستقيماً بدون واسطه ملک وحي يا مظاهر ديگري مثل شجر درک ميکند تلقي ميکند، يک؛ و از ناحيه حق بدون واسطه «إنک لتلقي القرآن من لدن حکيم عليم». چرا اين لقب شريف سيد الأنبياء براي رسول گرامي اسلام است؟ چون او عاليترين نابترين شريفترين خالصترين و والاترين حقائق را از پيشگاه الهي مستقيماً دريافت کرده و هيچ افتي و هيچ توقفي در اين مرحله از وحي نيست.
اينکه شما ميبينيد خدا قرآن را اينگونه معرفي ميفرمايد که تمام کتب پيشين را قرآن احاطه دارد همه را شامل است همه آنچه را که از انبياي پيشين آوردهاند را قرآن در خود جمع دارد «مصدقا لما بين يده و مهيمنا» اين سلطه و اين هيمنه علمي و معرفتي و حقيقتي قرآن را از کجا بايد گرفت؟ از جايگاه سيد الأنبياء. نبوت والاي رسول گرامي اسلام. بله، خبر گرفتن از درگاه وحي بسيار دشوار است. کسي به راحتي نميتواند به سرزمين وحي راه يابد که خداي عالم با او سخن بگويد يا غير مستقيم از طريق مجاري و مظاهرش يا با رسول و ملک وحي مثل جبرائيل امين، کار سختي است موسي شدن عيسي شدن ابراهيم شدن که بتواند خدا را و کلام او را درک بکند و خبرهاي غيبي را از سرزمين غيب و جهان غيب دريافت کند اين شأن نبي است. ولي تفاوت بين پيامبري که خبرهاي غيبي را از نزد پروردگار عالم در عاليترين وجه و کاملترين سطح ميگيرد با ديگران متفاوت است.
اين جريان نبوت که رسول الله به عنوان سيد انبياء شناخته ميشود. نبي يعني چه؟ نبي يعني شخصي که اخبار غيبي را حقائق غيبي را از جهان الهي دريافت کند و براي عالم شهادت به درستي به صداقت به امانت بياورد و جامعه را در سايه کلام خدا روشن کند. يکي از عمدهترين مسائلي که در معرفتهاي ديني ما مطرح است اهتمام ويژه الهي به مسئله وحي است. ما با وحي ارتباط مستقيمي نداريم وحي را نميشناسيم با وحي انس و الفتي نداريم. فقط آنچه را که از قرآن ظاهرش را مطالعه ميکنيم همين را وحي ميدانيم. اما اين اقليم وجود از انسان تا خدا که نهايتي براي او فرض نميشود اين اقليم اقليم وحي است که قدم به قدم مرحله به مرحله منزل به منزل خداي عالم اين قرآن را نازل ميفرمايد تا به منزل دنيا ميرسد تا در قالب الفاظ و عبارات به ما ميرسد «بسم الله الرحمن الرحيم أ لم نشرح لک صدرک و وضعناک عنک وزرک الذي انقض ظهرک و رفعنا لک ذکرک».
بنابراين اين مسئله بسيار مهم است شما بخواهيد مقايسه کنيد ميگوييد که ما معلم کلاس اولمان يا دبيرستان سطح اول يا دانشگاه سطح اول همه اينها را ميبينيم تا يک انساني که همه اين مدارج را و مراحل را طي بکند و شاگرد اول بشود اين در مسير علوم رايج دنيايي است که «ذلک مبلغهم من العلم» بسيار محدود است. اما آن کساني که سفر غيبي را طي ميکنند معلمان الهي دارند «علمه شديد القوي ذو مرة فاستوي و هو بالافق الأعلي فدني فتدلي فکان قاب قوسين أو أدني» اينها مسائلي نيست که ما بتوانيم فهم درستي از آنها داشته باشيم اما اين اتفاقات اين حوادث عظيم و رخدادهاي مهم در جهان غيب اتفاق ميافتد. در سرزمين وحي اتفاق ميافتد. آن جايي که احدي در آنجا راه ندارد جز فرشتگان و مأموران وحي که اينها براي حفاظت و صيانت و حراست از وحي مأمورند تا وحي ناب و خالص بر قلب رسول گرامي اسلام يا پيامبري وارد بشود.
اين مرحله را در فضاي نبوت جامعه ما بايد بداند. ما چقدر قدر اساتيدمان را نخبگانمان را هنرمندانمان را آنهايي که مرجعيت علمي و فرهنگي و اجتماعي پيدا کردهاند را گرامي ميداريم؟ اما آن کسي که اين مسير ا در راه غيب گام به گام جلو رفت قدم به قدم در راه پيدايي اين منابع اصيل الهي مسير را طي کرد تا به جايي رسيد که «علمه شديد القوي» اين لقبي است که خداي عالم به حضرت جبرائيل عطا کرد. در مقابل کساني که بدانديش بودند کجانديش بودند در مقام فکر و دانش و معرفت منحط و گمراه بودند و پيغمبر را معاذالله کاهن، ساحر و ديگر عناوين و القاب کثيف ميدادند خداي عالم با اين عظمت يا قسم ياد ميکند «إنه لقول رسول کريم» اين کسي که تعليم ميدهد و اخبار غيبي را براي پيامبر ميآورد کاهن نيست ساحر نيست يک انسان مفتري يا يک موجودي که به افتراء و دروغ بخواهد اين مسائل را منتقل کند نيست.
قدر قرآن را بدانيد ارزش قرآن را بشناسيد قسم «يس و القرآن الحکيم» قسم به قرآن حکيم «إنک لمن المرسلين» اين قرآن ان قدر عظيم است آن قدر حکيم است که خداي عالم به اين قرآن قسم ياد ميکند «يس و القرآن الحکيم إنک لمن المرسلين» اما در مقابل، بدانديشان و کجانديشان مسير ديگري را و راه ديگري را چقدر اين پيغمبر عظيم ما را و رسول الله را اذيت کردند آزار کردند که پيامبر گرامي اسلام فرمود هيچ پيغمبري به اندازه من اذيت و آزار نديد «ما أوذي نبي» هيچ پيغمبري به اندازه من اذيت نشد. چرا؟ چون اين آب زلال، اين حقيقت صافي، اين حقيقتي که از او به وحي قرآن ياد ميکنيم را به برترين القاب معاذالله معرفي ميکردند. براي پيغمبر سخت بود که کلام خدا را سخن وحي را اين چراغ روشن الهي را با آن اينجوري معامله ميکردند.
بنابراين لقب شريف سيد الأنبياء از عاليترين القابي است که خداي عالم در کلامش به عنوان «و لکن خاتم المرسلين» او را معرفي کرده است. بنابراين جريان نبوت را که خبرهاي غيبي را هدايتهاي آسماني را نورانيتي که خدا براي جامعه در سايه قرآن برافروخت و شعاعي که منتشر کرد را اين پيغمبر مکرم اسلام آورده است. القاب در عاليترين سطح ولي اين لقبها لقبهاي دنيايي نيست. ما ممکن است در دنيا براي يک نفر يک اسمي يا لقبي برايش انتخاب بکنيم اينها شايد اين لقبهاي شريف و لقبهاي خوب باشد اما اعتباري است. ولي القابي که براي پيامبر گرامي اسلام ميآيد اين القاب «تنزل من السماء» است خداي عالم در کلام و کتابش او را اينگونه ستود و معرفي کرد.
إنشاءالله در شبهاي آينده راجع به نحوه ستايشي که خداي عالم راجع به پيامبر گرامي اسلام دارد سخن ميگوييم. اما هر مقداري که شما عزيزان برادران و خواهران در باب علي بن ابيطالب، فاطمه زهرا، حسن و حسين(عليهم آلاف التحية و الثناء) خوبي و زيبايي را شنيديد و گفتيد و درک کرديد و لذت برديد همه و همه از اين شاخصار طوباي محمدي(صلي الله عليه و آله و سلّم) است. شما اگر بخواهيد از باب نمونه چراکه ما نسبت به پيغمبرمان کملطف هستيم ما نسبت به پيامبر گرامي اسلام لطف شايسته نداريم. کملطفي و کممهري و گاهي اوقات اجازه بدهيد عرض کنم بيمهري نسبت به پيغمبر داريم. در حالي که پيغمبر شمس است و ساير امامان معصوم ما همانند اقمارياند که اطراف اين شمس نور گرفتهاند و نور ميدهند. ما مدام به قمر بنازيم مدام به ستاره زهره بنازيم مدام به ستارههاي ديگر اما از شمس غافل باشيم اين کممعرفتي و بيمعرفتي است. جامعه ما آن شناخت لازمي که در باب سيد الأنبياء و المرسلين رسول گرامي اسلام را بايد داشته باشد ندارد. حسين بن علي قمري است از اقمار شمس وجود رسول الله. شما اين منظومه شمسي را که ملاحظه ميفرماييد تمام اين ستارهها و اين اقمار هر چه که نور دارند از خورشيد دارند. اگر زمين ما در روز نوراني است اگر ماه ما در مريد است هم روز زمين نورش را از خورشيد ميگيرد و هم ماه در شب نورش را از خورشيد ميگيرد. شمس وجود عالم شمس رسول الله است که قرآن عاليترين اين کلام خداست گاهي اوقات آدم فکر ميکند که پيامبر چقدر عظيم است که خداي عالم راجع به پيغمبر اينگونه به صحنه ميآيد و اينگونه او را عظيم و بزرگ ميشمارد و به همگان دستور ميدهد «أَنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ صَدَّقُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ وَقَّرُوهُ وَ أَجَابُوهُ وَ عَزَّرُوهُ وَ اِتَّبَعُوهُ وَ اِتَّبَعُوا اَلنُّورَ اَلَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ».
ميدانيد چرا حسين بن علي در سرزمين کربلا به شهادت رسيد؟ ميدانيد چرا علي بن ابيطالب را در محراب عبادت به شهادت رسيد؟ ميدانيد چرا فاطمه زهرا(سلام الله عليها) اينگونه مورد هتک و بيحرمتي واقع شد؟ و ميدانيد و ميدانيد؟ همه و همه براي آن است که در سقيفه قبل از اينکه علي بن ابيطالب را کنار بزنند خدا و پيغمبر را کنار زدند. درست است که علي بن ابيطالب را به ولايت و خلافت نپذيرفتند اما اين طرد سخن خدا بود. ردّ سخن پيغمبر بود. اول خدا و پيغمبر را کنار زدند بعد علي بن ابيطالب را در سقيفه خانهنشين کردند. يعني اگر نام پيغمبر، سيره و سنت پيغمبر، آوازه و سيره و شهرت پيغمبر در بين جامعه منتشر بود کسي جرأت داشت به حسين بن علي اهانت کند؟ چرا در روز عاشورا و در سال 61 هجري اين اهانت عظيم به خاندان عصمت و طهارت شد و حسين بن علي در جريان کربلا و عاشورا به شهادت رسيد؟ براي اين بود که پيغمبر از صحنه خارج شد. رسول الله سنت او کلام او سخنان ارزشمند او که ميفرمود «الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة، الحسن و الحسن امامان قائما أو قعدا» اگر پيغمبر زنده بود اگر سخن پيغمبر در جامعه مطرح بود اگر فرهنگ عمومي پذيرش فرهنگ نبوي بود که اينگونه راجع به اهل بيت و فرزندان و حسن و حسين سخن ميگفت، کسي جرأت داشت که عليه حسين(عليه السلام) شمشير بکشد؟ اگر علي بن ابيطالب اگر فاطمه زهرا اگر حسن و حسين و اگر و اگر همه و همه براساس اين است که پيغمبر در جريان سقيفه کنار گذاشته شد. کلام خدا که فرمود «اليوم الکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا» کنار گذاشته شد.
اگر اين سخن يعني همين آيه غدير در متن جامعه حضور و ظهور و بروز داشت مسير اين نبود. لذا آمدند گفتند «حسبنا کتاب الله» از همان روز اول رسول الله را خانهنشين کردند. او و انديشههايش و او و سيره و سنتش او و مرامش او و بيانات راهگشايش او و احاديث نورانيش تا صد سال درست است که در مدينه بود ولي در کل منطقه شامات آنجا اصلاً نام علي بن ابيطالب نبود آنها با شعار «حسبنا کتاب الله» پيغمبر را کنار زدند احاديث و بيانات رسول الله را کنار زدند و کمکم عليزدايي ناجوانمردانه مطرح شدف شد که شد که شد تا سال 61 هجري که اين اتفاق افتاد.
امروز هم همين است امروز هم اگر جامعه ما دوباره نام پيغمبر سنت پيغمبر کلام و احاديث پيغمبر زنده نشود، هر چه حسين حسين کنيم هر چه کربلا و اربعين برويم هر چه گريه کنيم همان است. حسين قمري است نوري است منيري است که شمس او را نوراني کرده است. رسول الله او را به جهان خود ابي عبدالله روز عاشورا با چه حربهاي و سلاحي سخن ميگفت؟ مگر نيامد در بين جامعه و بگويد مردم مگر من فرزند پيغمبر نيستم؟ نشنيديد که پيغمبر فرمود «الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة»؟ هستند در بين شما کساني که شنيدند که پيغمبر فرمود «من أحب الحسين فقد أحبه الله» پس پيغمبر ما کجاست؟ پيغمبر در جامعه کجاست؟ سنت و سيرت پيغمبر ما کجاست؟ حالا هر چه سر و صورت بزنيم گريه کنيم اربعين راه برويم لباس سياه بپوشيم مجلس بگيريم فايده ندارد. آنکه حسين را روشن کرد آنکه آن جان را اينگونه متلألأ و متشعشع کرد درخشان کرد او پيغمبر است او در متن جامعه ما نيست. ما ممکن است از علي و فاطمه حرف بزنيم اما از سنت پيغمبر از سيد الکونين از سيد الأنبياء از سيد المرسلين از کسي که سيد کتب بر او نازل شده است و هزاران سيادت عظيم.
من وقتي بررسي ميکردم ميديدم هر چه که سيد هست متعلق است به رسول الله. اگر سيد کتب است اگر سيد انبياء است اگر سيد مرسلين است اگر سيد ايام است اگر سيد ليالي است اگر سيد اعياد است همه و همه به وجود مقدس رسول الله است. ما رسول الله را نميشناسيم. ما سنت و سيرت را آشنا نيستيم. لذا فکر نکنيم که با حسين و حسن بدون رسول الله به مقصد ميرسيم. رسول الله قانون اساسي است و اينها قوانيني هستند که به تبع قانون اساسي نوشته شدهاند. رسول الله شمس عالم وجود است و اين امامان بزرگوار ما که اقمار منيرند درخشان و تابندهاند تابندگيشان را از رسول الله دارند. شما از علي بن ابيطالب بالاتر داريد؟ او که علي است اسمش علي است اين اسم لقب آسماني است يعني «يا عالي بحق علي» از علي که ما بالاتر نداريم. او ميگويد «أنا عبد من عبيد محمد»(صلي الله عليه و آله و سلّم).
بنابراين از آن وقت تاکنون تا همين امروز ما پيامبر از صحنه بيرون است. کلام او صحيفههاي او والد معظم ما ميفرمود ما نهج البلاغه داريم و نهج الفصاحه. نهج الفصاحه پيامبر به مثابه قانون اساسي است و علي بن ابيطالب آنچه که ميفرمايد شرح بيانات پيامبر گرامي اسلام است. او بسيار مقام والايي و عظيمي دارد. اگر خدا در قرآن اطاعت پيغمبرش را در کنار اطاعت خود ذکر کرد فرمود «اطيعوا الله اطيعوا الرسول» نشان از جايگاه و موقعيت والاست اين خداست که دارد مردم را فرمان به اطاعت ميدهد. مگر ميشود کسي از غير خدا فرمان ببرد؟ «من اطاع الرسول فقد اطاع الله» واي که چقدر اين سخن عظيم است. «من اطاع الرسول فقد اطاع الله».
بنابراين برادران و خواهران، ما بايد بيشتر به سنت و سيرت پيامبر، مقام و موقعيت او، امتيازات و والايي اين شخصيت بنگريم و بدانيم قدر داشته باشيم بدون اينکه پيغمبر را در صحنه فرهنگيمان صحنه اجتماعيمان صحنه سياسي و اخلاقيمان زنده کنيم هر چه به سر و صورت بزنيم هر چه گريه کنيم هر چه اربعين پياده برويم موفق نخواهيم بود. «أَنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ صَدَّقُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ وَقَّرُوهُ وَ أَجَابُوهُ وَ عَزَّرُوهُ وَ اِتَّبَعُوهُ وَ اِتَّبَعُوا اَلنُّورَ اَلَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ» فلاح ميخواهيد؟ رستگاري ميخواهيد؟ جامعه موفق ميخواهيد؟ پيامبر را در صحنه نگاه بداريم.
«السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين» اين حسين است که اينگونه شيفته دارد و پيامبر گرامي اين حسينش را چگونه در آغوش ميگيرد و ميبود و رسول الله گاهي اوقات لب و دندان ابي عبدالله، گاهي اوقات اين دکمههاي پيراهن را باز ميکرد سينه ابي عبدالله را گاهي اوقات دست و بازوي ابي عبدالله را عرض ميکردند يا رسول الله شما چرا اين مواضع ميبوسيد؟ دست و بازو را لب و دندان را فرمود: «اقبّل مواضع السيوف» من الآن دارم جاي شمشيرها را ميبوسيم جاي تازيانهها را ميبوسم. وقتي يزيد ملعون آن چوب خيزران را به دست داشت و بر لب و دندان سالار شهيدان حسين بن علي اشارت ميکرد شخصي برخواست و گفت: يزيد آن چوب را از لب و دندان حسين بردار که من خود ديدم که پيغمبر اين لب و دندان را ميبوسيد.
«أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَي القَومِ الظَّالِمين»،[1] ﴿وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون﴾.[2] إنشاءالله از مداحي برادر بزرگوار استفاده ميکنيم.
«و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
[1] . بحار الأنوار(ط ـ بيروت)، ج52، ص289.
[2]. سوره شعراء، آيه227.